بابا جون تولدت مبارک ...
سلا آرام جان دیروز تولد بابایی بود شاید باورت نشه کلی خوش گذشت شاید باورت نشه که توی یک تولد ٣نفره چقد خندیدیم ؟که نمی تونم بیان کنم وشاید باورت نشه علت اصلی خوش گذشتن به ما تو بودی ؟ تعریف کنم ؟!! تعریف می کنم .دیروز بهت گفتم :آرمین جان امروز تولد بابایی می خوایم بریم براش کیک تولد بگیریم تو اولش گفتی برای من هم بگیریم من گفتم مامانی تولد بابایی ... و گفتی باشه و... من بهت گفتم آرمین فقط حواست باشه به بابای نگی ها تو هم گفتی باشه .بابایی خونه نبود وقتی داشتیم می رفتیم یکهو بابایی اومد وتو با کلی ذوق گفتی بابیی داریم میریم برات کیک تولد بگیریم من که غافلگیر شده بودم ناگهان گفتم آرمین مامانی بابایی خندید گفت نمی خواد برای من کیک یگیرین ...